نخیر، «نباید» عربی را فارسی بنویسم!
بعد از آن پستم با عوان «عربی را فارسی ننویسم»، در مورد این که چرا بعضی از دوستان کلمات معربی چون «مثلا»،«اکثرا» و ... را با رسم الخط فارسی می نویسند، دو کامنت جالب برای آن مطلب تقریبا برای من که موضوع را حل کرد.
در اولین کامنت پرستو توضیح داده بود که این کار را نه بر اساس قاعده خاصی بلکه فقط به علت اینکه چون ادیتور موییب تایپ تنوین را ساپورت نمی کند(؟) این کلمات را این گونه می نویسد. این دلیل پرستو البته به نظرم به دو دلیل قانع کننده نبود. اول اینکه مگر خود ما در متون دستنویس چقدر بر رعایت تنوین گذاری روی الف آخر این کلمات اصرار داریم. به بیان دیگر اگر در همان ادیتور نویسنده به جای «اکثرن» تایپ کند «اکثرا» چقدر احتمال دارد که بیننده این کلمه را به جای aksaran بخواند aksaraa. به نظر من تقریبا محال است که خواننده فارسی زبان مرتکب چنین اشتباهی شود. و دوم هم اینکه پرستو، سهام الدین و آرش از سه سیستم CMS و در نتیجه سه ادیتور متفاوت برای ارسال مطالبشان استفاده می کنند. یکی موییبل تاپ، دیگری بلاگفا و آخری هم چیز دیگری که دقیقا نمی دانم چیست.
اما کامنت دوم آن مطلب، حجت را تمام کرد. یاسر لطف کرد و آدرس مطلبی از «داریوش آشوری» را داد که در آن مطلب داریوش خان آشوری شرح کاملی را در این مورد داده است. مطلب بسیار جالب است و نشان می دهد که این مساله چیزی فراتر از یک نقص در ادیتور تایپ است و به نظر من بر این اساس باید در مورد ننوشتن این کلمات با رسم الخط فارسی بیشتر حساسیت نشان داد و این نکته را حتما رعایت کرد.
این مطلب با این مقدمه شروع می شود:
در این سالها برخي نویسندگان وسوسه شده اند که تنوین را در واژههایِ عربیتبار به جایِ شکلِ نوشتنِ آن به شیوهیِ زبانتگارهیِ سنّتی، یعنی
[-ًا]، بر اساسِ واگویه (یا تلفّظِ) آن به [-ن] در فارسی تبدیل کنند. برایِ مثال،
«تقریباً» را «تقریبن» بنویسند. این گرایش نخست به صورتِ شوخی و بازی از وغ وغ ساهابِ صادق هدایت آغاز شد و سپس کساني آن را در روزگارانِ بعدی جدّی گرفتند و تقلید کردند. هدایت در نوشتههایِ دیگر- اش هرگز این شیوه را دنبال نکرد. ناصر وثوقی شاید نخستین کسي باشد که این شیوه را، در مجلّهی اندیشه و هنر، به صورتِ جدّی کار برده است و اکنون کساني از نویسندگانِ نسلهایِ جوانتر آن را دنبال میکنند. امّا، به نظرِ من، این شیوه هیچ مشکلي را حل نمیکند و تنها بر ابهامِ خطِ فارسی میافزاید. زیرا با نشانهیِ سنّتی میتوان اصلِ عربیِ این نشانه و نقشِ
قیدسازِ آن را در جمله بازشناخت، امّا با این شیوهیِ تازه چیزي میشود شبیهِ هر [-ن]-ِ پایانیِ دیگر در خط و زبانِ فارسی. شاید این اندرز بهجا باشد که در این مورد باید از رویکرد به دستکاریِ آسانیابِ ذوقی و بیمنطق پرهیز کرد و به دنبالِ راهِ حلِ درست با منطقِ علمی گشت (که در میانِ ما،البته، چیزيست از کمیابی در حدودِ سیمرغ و کیمیایِ معروف). ادامه مطلب...
باز هم از یاسر و پرستو ممنونم.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home