همهچيز، گاه اگر كمی تيره مینمايد…
باز روشن میشود، زود
تنها فراموش نكن اين حقيقتي است:
بارانی بايد تا كه آفتابی برآيد
و ليموهای ترش تا كه شربتی گوارا فراهم شود
و گاه روزهايی در زحمت تا كه از ما،
انسانهايی تواناتر سازد.
خورشيد دوباره خواهد درخشيد، زود
خواهی ديد.....
5 Comments:
وقتي که ديگر نبود من به بودنش نيازمند شدم
وقتي که ديگر رفت من به انتظار آمدنش نشستم
و اینک نه باران معنایی دارد نه لیموهای ترش نه روزها و نه خورشید فقط تنهایی است ...
وبلاگ متنوعی داری خصوصا این شعر مگ کارتی منو یاد خودم انداخت
گود لاک
dadash shoma elmosanat mikhuni?
سلام. شما احيانا اميرخان منصوري نيستي؟ الان كجا داري مينويسي؟
ghashang bood , ba ejazatoon begzaramesh too weblogam?!
اندرمیان امشب به روز میشود
Post a Comment
<< Home