زن بودن -دیگر- جرم نیست
می خواهم کمی پز بدهم.
دیروز من هم همراه این خانوم های محترم و شجاع ( + و + و + )رفته بودم استادیوم. در واقع آنها لطف کردند و مرا هم سوار اتوبوسشان کردند. البته خداییش هیچ کاری جز تماشا نتوانستم برایشان بکنم. آخر مساله این قدر ساده و بدیهی بود که در تمام مدت من داشتم به حماقت آدم ها (در این جا باید عرض کنم منظور فقط حماقت ما مرد هاست) ی درو و برم فکر می کردم.
«زن هم یک انسان است». به نظر من تمام مساله در درک همین یک جمله نهفته است. آن آدم ها (مردها) یی که دیروز به فریاد های از ته گلو و تقلا های زنان برای دیدن یک مسابقه فوتبال می خندیدند و مسخره شان می کردند شعور درک همین یک جمله را ندارند. در واقع راه ندادن زنان به یک استادیوم فوتبال، توهینی به انسانیت است و نه فقط به زنان. توهینی که دیروز ناخود آگاه مرا یاد فیلم های دوران برده داری و یا آپارتاید انداخت که در آنها عده ای انسان، عده ای دیگر از انسان ها را به یک «بهانه» از شمول انسانیت خارج می کردند و به خود حق می دادند هر گونه توهین و تبعیضی علیه آنها انجام دهند. این «بهانه» اکنون «زن بودن» است و این حرکات و قوانین تبعیض آمیز هم مشابه همان تبعیض ها و توهین هاست.
من دیروز البته یک کار دیگر هم کردم. دیروز بنده به مدت دو ساعت جلوی استادیوم پوستر و تراکت تبلیغاتی معین پخش می کردم! عین این تبلیغاتی چی های میدان ونک! کاری که هیچ گاه برای خاتمی هم نکرده بودم. باید عرض کنم که بد جوری چسبید و قطعا باز هم اگر بتوانم این کار را می کنم.
0 Comments:
Post a Comment
<< Home